دو شعر برای اربعین
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۵۶۸۱۷۹
شعری از حسن بشیر
همنوا گردیده هر دل با نوای اربعین!
هر زمینی، کربلا، در راستای اربعین!
راه خاکی بسته شد، اما به روی عاشقان
آسمان بگشود راه خود، برای اربعین
یا حسین از هر دلی جوشید، در پرواز عشق
شد ملاقات حسینی، با خدای اربعین
سینه هر دردمندی شد زمین کربلا
هر دلی در سجده شد، در پیش پای اربعین
مرزهای عشق بشکستند با فریاد دل
یا حسین ما نشسته، جای جای اربعین
ما نمیترسیم از راه شهادت با حسین
با حسینایم و کنارش در سرای اربعین
هر چه ما داریم از نسل حسین و یا حسین
جان و مال و زندگی، باشد، فدای اربعین
حسن بشیر، مدرس و نویسنده حوزه رسانه و ارتباطات در سال ۱۳۳۳ در خراسان متولد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
***
۲
شعری از زینالدین کیائینژاد
خواهری بر مزار برادر
من آن روزی که از کوی دلارامت سفر کردم
دل تسلیم خود را در غمت تسلیمتر کردم
اسیری را علیرغم عدو چون جان پذیرفتم
شکست خویش را با صبر توأم با ظفر کردم
چه ایام سیهفامی که بی روی تو کردم شام
چه شبهای غمانگیزی که با یادت سحر کردم
نمیگویم در این راه ولا جانا چها دیدم
که با سر همسفر بودی مرا هر جا گذر کردم
تو این ره را به سر پیمودی ای شه خواهرت با پای
تو بر روی سنان من روی خاکستر مقر کردم
تو روی نیزه آیات محبت خواندی و من هم
به پای نی حدیث عشق و شیدایی زبر کردم
چو گلگون دیدم از خون گلو رخسار ماهت را
رخ افسردهام را لالهگون از خون سر کردم
تو را گر بیخبر کشتند در این وادی محنت
من از این ظلم بیمانند عالم را خبر کردم
اگر در بزم آن بیدادگر خون جگر خوردم
به ذکر حق بساط باطلش زیر و زبر کردم
«کیائی» قصه کوته کن که اوراق پریشان را
ز آب دیدگان خویشتن یکبارهتر کردم
زینالدین کیائینژاد، نویسنده، مترجم و مدرس دانشگاه سال ۱۲۹۶ در طالقان متولد شد. از او علاوه بر تعدادی مقاله، کتابهایی چون «بقاء روح پس از مرگ» (ترجمه)، «اعترافات امام محمد غزالی»(ترجمه)، «علم لدنی از دیدگاه غزالی» (ترجمه رساله «اللدنیه»)، «نور و ظلمت» (ترجمه)، «سیر عرفان در اسلام» و «جلوههایی از عرفان در ایران باستان» و ... به جا مانده است.
زینالدین کیائینژاد در سال ۱۳۷۸ درگذشت.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۵۶۸۱۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای دعوای هوشنگ ابتهاج با رهبر حزب توده
کتاب پیر پرنیان اندیش، جمع آوری خاطرات هوشنگ ابتهاج توسط میلاد عظیمی و عاطفه طیه است که در سال ۱۳۹۱ توسط انتشارات سخن منتشر شد. هوشنگ ابتهاج در این کتاب به خاطرات خود در مواجهه با سوالات گردآورندگان میپردازد.
به گزارش انتخاب، این کتاب در دو جلد و بیش از هزار صفحه منتشر شده است. در ادامه بخشهایی کوتاه از این کتاب را با هم میخوانیم.
به آذین و تشکیلات اتحاد دموکراتیک مردم ایران(اتحاد دموکراتیک مردم ایران، تشکیلاتی سیاسی بود که در مهر ماه ۱۳۵۷ توسط محمود اعتمادزاده (به آذین) تشکیل شد. این تشکیلات پس از انقلاب نیز به فعالیت خود به موازات حزب توده ادامه داد و با دستگیری به آذین، فعالیت آن پایان یافت.)
-ترجمههای به آذین رو میپسندین؟بله زبان فاخر درخشانی داره، ولی تو اولین ترجمۀ جدیش ژان کریستف، جلد اول و نصفی از جلد دوم ترجمه معیوبه یعنی زمانهای افعال زمانهای فرانسویه مال زبان فرانسه است. مثلاً ما میگیم من دیدم که میاومد، ولی ترجمه به آذین نادرسته و این زمانها فارسی نیست
-بهترین ترجمه به آذین به نظر شما کدومه؟جان شیفته به نظرم خیلی ترجمۀ عالی داره زبان آراسته واقعاً درخشان، طبری میگفت اگه رومن رولان زنده بود حظ میکرد کار ترجمه به آذین یک بازآفرینی از جان شیفته به زبان فارسی در اومده طبری اصلشو هم خونده بود و میگفت کار به آذین ترجمه نیست بازآفرینیه یا اون کتاب اولن اشپیگل نوشتهٔ شارل دو کوستر ترجمه فوقالعاده درخشانی داره. خیلی پرکار بوده به آذین
- آقای به آذین به موسیقی هم علاقمند بود؟بله حتی تو وصیت نامهاش نوشته که به آداب مسلمانی مراسم کفن و دفن منو انجام بدین و بی سر و صدا جایی خاک، کنین در مسجد و خانقاه برای من مراسم نگیرین اگه دوستان و اقوام خواستن از من یادی بکنن دور هم جمع بشن و موزیک گوش کنند.
-استاد شما در جریان کار تشکیلات اتحاد دمکراتیک مردم ایران بودید؟ببینید تا اونجا که یادمه به آذین پیش از انقلاب این تشکیلات درست کرد، ولی بعد از انقلاب نمیدونم چی شد که به روز به آذین به من زنگ زد. از طرز حرف زدنش فهمیدم یه چیز غیر عادیه گفت: سایه فلان روز ساعت چهار بعد از ظهر بیا خونه ما. خُب ما همچین مناسباتی با هم نداشتیم ما هر روز همدیگه رو میدیدیم. وقتی تعیین میکنه فلان روز بیا لابد یه قرار غیر عادیه من هم حدس زدم که باید یه چیز سیاسی باشه. من قبل از ساعت چهار رفتم به خونهاش و نشستیم و حرفهای معمولی مونو زدیم. بعد کیانوری اومد و یه نفر دیگه هم اومد اونجا حرف اتحاد دمکراتیک و مطرح کردن که قرار بود یه تشکیلات دمکراتیک بی ارتباط با حزب توده ایران باشه.
من به کیانوری گفتم اصل این کار خیلی خوبه و تعدد احزاب مفیده و حتی برای مصلحت کار هم خوبه و اونهایی که نمیخوان تند و تیزیهای حزب سیاسی رو داشته باشن یه جای دمکراتیکی هست که میتونن اونجا سر یه مسائلی باهم توافق بکنن این فکر خوبیه، ولی شما بد عمل کردین به گمان من شما یعنی کیانوری، این اتحاد دمکراتیک و تشکیل دادین و بعد بدترین آدمو برای این کار گذاشتین آقای به آذین پرچم حزب توده ایرانه؛ شما این آدم بی اینکه از حزب توده ایران بریده باشه، آوردین که یه تشکیلات مستقل راه بندازه؛ خُب همه میخندن. مردم کـه بـاور نمیکنن این فقط جعلی بودن و ریا رو نشون میده.
کیانوری تند شد و گفت حالا رفیق ما سایه میخواد رفیق ما، به آذین رو به ما معرفی کنه! گفتم نه آقا من نمیخوام به آذین به شما معرفی کنم؛ آقای به آذین احتیاجی به معرفی من نداره من میگم بد انتخاب کردین. معنای حرف من این بود که شما این تشکیلاتو راه انداختین دیگه گفت: ما اینجا جمع شدیم راجع به اتحاد دمکراتیک صحبت بکنیم. پس تو چرا اگه موافق نیستی اینجا هستی؟ من دیگه منفجر شدم لبخند میزند و برگشتم به آذینو نگاه کردم گفتم: ایشون به من تلفن کرد و از نداده که من خواهش کرده ساعت چهار بعد از ظهر بیام اینجا و به من توضیح هم قضیه چیه. من خیلی خوشحال میشم پاشم برم. کیا گفت که نه من که مقصودم این نیست و حالا ما نشستیم و داریم حرف میزنیم. من تا آخر جلسه اخم کردم و ساکت نشستم (اخم مبارک را هم تقلید میکند به خنده میافتیم و تمام مدت این طوری نشستم کمی پشت به کیانوری) و دیوارو نگاه کردم.
آقای عظیمی عزیز اگه شما به کسی احتیاج نداشته باشین و طمع به چیزی نداشته باشین همیشه میتونین حرفتونو بزنین.
- استاد ارزیابی تون از این تشکیلات چیه؟به نظرم یه خطای محض بود... به آذین هم باورش شده بود و همه نیروشو برای این اتحاد دمکراتیک گذاشته بود اصلاً در قالب یک رهبر قرار گرفته بود...
کانال عصر ایران در تلگرام